امروز ، پيشنهاد من رها كردن خودتان است.
يك كوهنورد حرفه اي هنگام آماده سازي وسايلش سعي بر اين دارد تا وسايل اضافي را با خود برندارد و كوله اش را سنگين نكند. من نام اين كار را رها شدگي گذاشته ام. قصدم اين است كه به شما بگويم كه احساسات منفي و آزار دهنده، خاطرات بد و چيزهايي را كه به شما آسيب ميزند را از زندگي خود كنار بگذاريد. اين احساسات مخرب را از فكر و ذهن و درونتان بيرون كنيد و دور بريزيد. خودتان را رها كنيد. سعي كنيد خودتان را سبك كنيد. در اين حالت است كه ميبينيد چقدر راحت تر، محكم تر و استوارتر قدم برميداريد.
در زندگي هم يك سري اخلاق ها، باورها، منش ها، و عقايدي هست كه همانند وسايل اضافي كوله پشتي تان بايد زمين بگذاريد تا بار شما در سفر زندگي سنگين نباشد. و سختي حمل اين بارهاي سنگين را به روح و روان خودتان تحميل نكرده باشيد. اين كار مقدمه ي موفقيت بي انتهاي شما خواهد بود. خود را از هر چارچوب و قيد و بند و افكار پوسيده اي كه مربوط به گذشته است رهايي بخشيد. فرقي نميكند كه خاطرات بد بوده، خيانت بوده، و يا هر چيز ديگري كه يادآوري اش موجب آزار شما و روح و روانتان ميشود. بايد خودتان را رها كنيد. دنيا آنقدر ارزشش را ندارد كه شما اين چند روز عمر را به ناراحتي و فكر كردن به مسائل ناخوشايند سپري كنيد. به قول سهراب سپهري: زندگي آبتني كردن در حوضچه ي اكنون است. از همين لحظه ي خود لذت ببريد. همين لحظه اي كه اكنون در آنيد. گذشته ها را دور بريزيد. گذشته ها گذشتند و هرگز برنخواهند گشت. و آينده نيز تصوير نامعلومي دارد. پس تنها زماني كه ميتوانيم از آن لذت ببريم همين لحظه ي حال است. خودتان را آزاد كنيد. خود را درگير درد و رنج هايي كه در گذشته اتفاق افتاده بود نكنيد. از همين حالا خودتان را با اخلاق ها، منش ها باور ها و خاطرات خوبي كه براي خودتان خواهيد ساخت رها كنيد. سعي كنيد تا هرروز بيشتر و بيشتر به اين حال خوب نزديك شويد تا زماني كه رهايي را كاملا در آغوش بگيريد و در قيد و بند هيچ غم و ناراحتي اي نباشيد. يادتان نرود كه براي اينكه آينده تان را بسازيد، حال الانتان بايد خوب باشد.
راستي… حالتان چطور است؟