روز هفدهم : رسالت
روز های گذشته ما مباحث بسیار قوی و تاثیر گذاری در راستای خود سازی داشتیم. چهار روز پیش ما در مورد خودپایشی صحبت کردیم که موضوعی بسیار کاربردی است. بعد از آن که شما در بحث خودپایشی به آنالیز خودتان پرداختید ما در مورد خودترسیمی صحبت کردیم. و بعد از آن مبحث چرایی را مطرح کردیم. یکی از سخت ترین موضوعات این دوره بحث “رسالت خود” است. موضوعی که امروز به آن خواهیم پرداخت.
در بحث رسالت خود، ما به رسالت بزرگان دنیا و رسالت ادیان مختلف کاری نداریم. در بحث رسالت در تمام ادیان و بزرگان به دنبال این بودند که چرا ما به دنیا آمدیم، ما چه کسی هستیم و چه جایگاهی قرار است در این دنیا داشته باشیم.
اجازه دهید قبل از اینکه بحث رسالت خود را شروع کنیم، داستانی را از ملانصرالدین برای شما تعریف کنم: روزی شخصی از ملانصرالدین سوال کرد که آیا شما مادربزرگ شیطان را میشناسید؟ ملانصرالدین گفت اجازه دهید کمی فکر کنم چون زمانی که من کودک بودم پدرم با پدربزرگم این بحث را مطرح کرده بودند و گویا آنها هم در این مورد نمیدانستند. و پدرم گفته بود که در جلسه ای که با بزرگان شهر داشتند این بحث را مطرح کرده بودند و آنها هم از این موضوع اطلاعی نداشتند. از خود ملا هم سوال شد که ملا نظر شما در این باره چیست؟ ملا گفت حقیقتا من هم نمیدانم.
بحث رسالت و چرا اینکه ما به این دنیا آمده ایم، مبحثی است که همه ادیان و همه علما و همه فضلا با آن درگیر هستند. من امروز در مورد رسالت خود شما با شما صحبت خواهم کرد. مساله ای که برای من با ارزش است رسالتی است که خود شما دارید. بدیهی ترین چرایی ای که باید مد نظر بگیریم این است که چرا ما به این دنیا آمده ایم؟ چرا باید رشد بکنیم؟ ما به دنیا می آییم، مزدوج میشویم، دارای فرزند میشویم، شغل و کسب و کاری داریم. علت همه اینها چیست؟ چرا؟ چرا این نقش را به ما دادند؟ از دوران جوانی تا هنگام مرگ نقش ما چیست؟ رسالت ما چیست؟
حقیقت این است که رسالت ما در زمین، در چرخه عمر، از بدو تولد ما شروع میشود تا هنگامی که ما میمیریم. رسالت ما این است که ما بدانیم چه کارهایی باید انجام دهیم تا یک زندگی خوب داشته باشیم. چگونه این امر میسر است؟ نه اینکه فقط زنده باشیم و نفس بکشیم. طبق نظر زبده ترین کارشناسان دنیا تاکنون 80 میلیارد انسان پا به این زمین گذاشته اند. ولی این 80 میلیارد انسانی که در کل تاریخ به این دنیا آمده اند، آیا همه آنها در این جهان هستی اثرگذار بوده اند؟ قطعا جواب خیر است. ما در این بحث به نام آوران تاریخی و بزرگان علمای دینی و فضلا و عرفا کاری نداریم. تنها سوال ما در اینجا این است که برای چه زنده هستید؟ برای چه به دنیا آمده اید؟ رسالت شما در این دنیا چیست؟ میخواهید فقط زنده باشید؟ قطعا ما رسالت والاتر و بزرگتری داریم که اینهمه برای خودسازی خودمان وقت و انرژی صرف میکنیم. رسالت انسان امروز علاوه بر آثار خیر در زندگی بشری، رسالت بهبودی زندگی انسان هایی است که در این کره خاکی هستند. اگر میخواهید که انسان تاثیرگذاری باشید، باید برای بهبود زندگی خود و اطرافیانتان تلاش کنید.
هرگز فراموش نمیکنم، زمانی در کنار یکی از بزرگان بودم. به من گفت اگر من روزی کباب خوردم، حتی گربه خانه من باید آن روز کباب بخورد. رسالت آن شخص برایش مشخص بود. او این عقیده را داشت که من ابتدا باید به خودم خیر برسانم و بعد به اطرافیانم. من نمیگویم که حرف این شخص درست بوده یا غلط. مهم این است که این فرد تکلیفش با خودش مشخص است. من تصور میکنم که در جامعه امروز، بسیاری از مردم رسالت خود را نمیدانند و این امر بسیار کمرنگ شده است. زمانی که این همه معضلات اجتماعی را مثل دزدی، بی بندوباری، خیانت، رابطه های بدون چارچوب و مثال هایی از این قبیل را مشاهده میکنیم، متوجه میشویم تمام اینها زمانی به وجود می آیند که برای شخص رسالتی وجود ندارد. هدف و نگاه من، خودسازی شماست. ارتقا سطح فکری شما برای شناخت بهتر خودتان است، نه پند و موعظه. پس اگر میخواهید که در این جهان هستی فرد تاثیرگذاری باشید، باید برای خودتان رسالت داشته باشید. یعنی بدانید از خودتان چه انتظاری دارید؟ میخواهید چه اثری از شما به جا بماند؟ میخواهید با چه نامی از شما یاد شود؟ اکثر آدم ها پاسخی برای این سوال ندارند. چه کسی میخواهد که برچسب دزد و هرزه و کلاهبردار به او بخورد؟ اگر میبینیم اتفاقات بدی برای فرد افتاده به این دلیل است که او راهی برای خودش ترسیم نکرده که در آن راه قدم بردارد.
شما باید بدانید که از خودتان چه انتظاری دارید؟ میخواهید چه اثری از شما به جا بماند؟ میخواهید در آینده مردم با چه نامی از شما یاد کنند؟ اگر جواب این سوالات را بدانید شما برنده اید و راهتان مشخص شده است.
میخواهم راه حلی را جهت شناخت بهتر رسالت خودتان به شما بگویم. اگر به شما گفته شود که تا یک ساعت دیگر از دنیا میروید. تصور میکنید که اگر خدای ناکرده این اتفاق برای شما بیفتد، دوستان شما و جامعه چه تصویری از شما دارند؟ چه چیزی درباره شما میگویند؟ در نظر آنها شما چطور انسانی بودید؟ چه صفاتی را در رابطه با شما به کار میبرند؟ اگر جواب این ها را بدانید میتوانید بدانید که تاکنون رسالت های شما درست بوده یا خیر.
من و شما و همه انسان های روی زمین رسالتی داریم. من نمیخواهم رسالت را برای شما تعریف کنم. اما میخواهم که شما درباره آن فکر کنید چراکه فکرکردن جزیی از خودسازی است. ما از خود پایشی شروع کردیم، به خودترسیمی رسیدیم، چرایی را مطرح کردیم و اکنون به رسالت خود رسیدیم.
به عنوان یک کارآفرین فعال، به عنوان یک مدیر و صاحب کسب و کار، همه ما باید یک رسالت و هدف گذاری داشته باشیم و ارزش های خودمانم را بشناسیم. آن زمان است که میتوانیم خودمان را در خودپایشی و خودترسیمی به صورت واضح و شفاف بشناسیم. رسالت هر فرد لایه های متعددی دارد. بعضی از این لایه ها به خود خود خود ما مربوط است. مثل نیت ما. و بعضی از آن لایه ها به افراد درجه یک ما برمیگردد و برخی دیگر به همه جامعه مربوط میشود. همه اینها زمانی که در کنار همدیگر قرار میگیرد یک نتیجه دارد و آن نتیجه آن چیزیست که مردم با آن از شما یاد میکنند و آن اثر جاودان شما میشود. ما قبلا در مورد اینکه در هنگام تشنگی شما آب را انتخاب میکنید یا نوشابه یا سم صحبت کردیم. اگر نوشابه را انتخاب میکردید با سم هیچ تفاوتی نداشت جز اینکه نوشابه در طول چندسال شما را میکشت اما سم در لحظه. این لایه ها هم همینطور است. شما نه تنها باید مواظب صورت و ظاهر کار باشید بلکه باید مواظب لایه های پنهانی و باطنی هم باشید. اگر مواظب اینها بودید میتوانید یک رسالت خاص برای موفق شدن داشته باشید. همه ما دانسته یا نادانسته برای خود رسالتی را تعیین کردیم و ایده آل گرا هستیم. اما نباید تخیلی فکر کنیم.
رسالت من میتواند آموزش برای دوستانم در زمینه کسب و کار باشد. یا تهیه موادغذایی سرد برای مردمان کشورم. به همین سادگی.
من نمیخواهم موضوع را پیچیده کنم. نمیخواهم جوری صحبت کنم که خودتان هم نفهمید چکار دارید میکنید. من میخواهم فکر کنید. ببینید تا الان چکاری انجام داده اید و در آینده میخواهید به کجا برسید؟ فقط کمی فکر کنید و رسالت خود را تعیین کنید و به زندگی خودتان معنا ببخشید و در ادامه زندگیتان عنصری را تحت عنوان شور و اشتیاق در زندگیتان بیابید. این شور و اشتیاق میتواند آینده شما را تغییر دهد. چون این شور و اشتیاق است که میتواند حال شما را خوب کند و به شما برای پیشرفت و به جلو رفتن به شما انرژی بدهد.
رسالت هر فرد قطب نمایی است که به آن فرد جهت و ارزش میدهد و به آن فرد کمک میکند تا به ضدارزشهایش نه بگوید . اگر میخواهید جهت قطب نمایتان مشخص باشد باید رسالت داشته باشید. اگر رسالت داشته باشید، چرایی هایی که در زندگی تعیین میکنید معنا پیدا میکند. اگر رسالتتان را تعیین کنید پایه های زندگیتان را محکم و محکم تر کرده اید. یادتان باشد سختترین کار ممکن در این دوره پیدا کردن رسالت خودتان است. برای اینکه رسالت خودتان را پیدا کنید باید فکر کنید. وقت بگذارید و رسالت خودتان را تعیین کنید. چراکه رسالت به تمام زندگی و کسب و کار و روزها و شب های شما معنا میبخشد. چرا که تمام جهت های زندگیتان را تعیین میکند. اگر میخواهید آرامش و حال خوب داشته باشید رسالت خودتان را تعیین کنید.
همین الان چند دقیقه ای فکرکنید و از خودتان بپرسید من برای چه زندگی میکنم؟ جواب این سوال لایه های پنهان رسالت شما را پیدا میکند. فکر کنید چرا زندگی میکنید؟ میخواهید در این دنیا چه اثری از خود بجای بگذارید و با چه نامی از شما یاد شود؟.
در بحث رسالت خود، ما به رسالت بزرگان دنیا و رسالت ادیان مختلف کاری نداریم. در بحث رسالت در تمام ادیان و بزرگان به دنبال این بودند که چرا ما به دنیا آمدیم، ما چه کسی هستیم و چه جایگاهی قرار است در این دنیا داشته باشیم.
اجازه دهید قبل از اینکه بحث رسالت خود را شروع کنیم، داستانی را از ملانصرالدین برای شما تعریف کنم: روزی شخصی از ملانصرالدین سوال کرد که آیا شما مادربزرگ شیطان را میشناسید؟ ملانصرالدین گفت اجازه دهید کمی فکر کنم چون زمانی که من کودک بودم پدرم با پدربزرگم این بحث را مطرح کرده بودند و گویا آنها هم در این مورد نمیدانستند. و پدرم گفته بود که در جلسه ای که با بزرگان شهر داشتند این بحث را مطرح کرده بودند و آنها هم از این موضوع اطلاعی نداشتند. از خود ملا هم سوال شد که ملا نظر شما در این باره چیست؟ ملا گفت حقیقتا من هم نمیدانم.
بحث رسالت و چرا اینکه ما به این دنیا آمده ایم، مبحثی است که همه ادیان و همه علما و همه فضلا با آن درگیر هستند. من امروز در مورد رسالت خود شما با شما صحبت خواهم کرد. مساله ای که برای من با ارزش است رسالتی است که خود شما دارید. بدیهی ترین چرایی ای که باید مد نظر بگیریم این است که چرا ما به این دنیا آمده ایم؟ چرا باید رشد بکنیم؟ ما به دنیا می آییم، مزدوج میشویم، دارای فرزند میشویم، شغل و کسب و کاری داریم. علت همه اینها چیست؟ چرا؟ چرا این نقش را به ما دادند؟ از دوران جوانی تا هنگام مرگ نقش ما چیست؟ رسالت ما چیست؟
حقیقت این است که رسالت ما در زمین، در چرخه عمر، از بدو تولد ما شروع میشود تا هنگامی که ما میمیریم. رسالت ما این است که ما بدانیم چه کارهایی باید انجام دهیم تا یک زندگی خوب داشته باشیم. چگونه این امر میسر است؟ نه اینکه فقط زنده باشیم و نفس بکشیم. طبق نظر زبده ترین کارشناسان دنیا تاکنون 80 میلیارد انسان پا به این زمین گذاشته اند. ولی این 80 میلیارد انسانی که در کل تاریخ به این دنیا آمده اند، آیا همه آنها در این جهان هستی اثرگذار بوده اند؟ قطعا جواب خیر است. ما در این بحث به نام آوران تاریخی و بزرگان علمای دینی و فضلا و عرفا کاری نداریم. تنها سوال ما در اینجا این است که برای چه زنده هستید؟ برای چه به دنیا آمده اید؟ رسالت شما در این دنیا چیست؟ میخواهید فقط زنده باشید؟ قطعا ما رسالت والاتر و بزرگتری داریم که اینهمه برای خودسازی خودمان وقت و انرژی صرف میکنیم. رسالت انسان امروز علاوه بر آثار خیر در زندگی بشری، رسالت بهبودی زندگی انسان هایی است که در این کره خاکی هستند. اگر میخواهید که انسان تاثیرگذاری باشید، باید برای بهبود زندگی خود و اطرافیانتان تلاش کنید.
هرگز فراموش نمیکنم، زمانی در کنار یکی از بزرگان بودم. به من گفت اگر من روزی کباب خوردم، حتی گربه خانه من باید آن روز کباب بخورد. رسالت آن شخص برایش مشخص بود. او این عقیده را داشت که من ابتدا باید به خودم خیر برسانم و بعد به اطرافیانم. من نمیگویم که حرف این شخص درست بوده یا غلط. مهم این است که این فرد تکلیفش با خودش مشخص است. من تصور میکنم که در جامعه امروز، بسیاری از مردم رسالت خود را نمیدانند و این امر بسیار کمرنگ شده است. زمانی که این همه معضلات اجتماعی را مثل دزدی، بی بندوباری، خیانت، رابطه های بدون چارچوب و مثال هایی از این قبیل را مشاهده میکنیم، متوجه میشویم تمام اینها زمانی به وجود می آیند که برای شخص رسالتی وجود ندارد. هدف و نگاه من، خودسازی شماست. ارتقا سطح فکری شما برای شناخت بهتر خودتان است، نه پند و موعظه. پس اگر میخواهید که در این جهان هستی فرد تاثیرگذاری باشید، باید برای خودتان رسالت داشته باشید. یعنی بدانید از خودتان چه انتظاری دارید؟ میخواهید چه اثری از شما به جا بماند؟ میخواهید با چه نامی از شما یاد شود؟ اکثر آدم ها پاسخی برای این سوال ندارند. چه کسی میخواهد که برچسب دزد و هرزه و کلاهبردار به او بخورد؟ اگر میبینیم اتفاقات بدی برای فرد افتاده به این دلیل است که او راهی برای خودش ترسیم نکرده که در آن راه قدم بردارد.
شما باید بدانید که از خودتان چه انتظاری دارید؟ میخواهید چه اثری از شما به جا بماند؟ میخواهید در آینده مردم با چه نامی از شما یاد کنند؟ اگر جواب این سوالات را بدانید شما برنده اید و راهتان مشخص شده است.
میخواهم راه حلی را جهت شناخت بهتر رسالت خودتان به شما بگویم. اگر به شما گفته شود که تا یک ساعت دیگر از دنیا میروید. تصور میکنید که اگر خدای ناکرده این اتفاق برای شما بیفتد، دوستان شما و جامعه چه تصویری از شما دارند؟ چه چیزی درباره شما میگویند؟ در نظر آنها شما چطور انسانی بودید؟ چه صفاتی را در رابطه با شما به کار میبرند؟ اگر جواب این ها را بدانید میتوانید بدانید که تاکنون رسالت های شما درست بوده یا خیر.
من و شما و همه انسان های روی زمین رسالتی داریم. من نمیخواهم رسالت را برای شما تعریف کنم. اما میخواهم که شما درباره آن فکر کنید چراکه فکرکردن جزیی از خودسازی است. ما از خود پایشی شروع کردیم، به خودترسیمی رسیدیم، چرایی را مطرح کردیم و اکنون به رسالت خود رسیدیم.
به عنوان یک کارآفرین فعال، به عنوان یک مدیر و صاحب کسب و کار، همه ما باید یک رسالت و هدف گذاری داشته باشیم و ارزش های خودمانم را بشناسیم. آن زمان است که میتوانیم خودمان را در خودپایشی و خودترسیمی به صورت واضح و شفاف بشناسیم. رسالت هر فرد لایه های متعددی دارد. بعضی از این لایه ها به خود خود خود ما مربوط است. مثل نیت ما. و بعضی از آن لایه ها به افراد درجه یک ما برمیگردد و برخی دیگر به همه جامعه مربوط میشود. همه اینها زمانی که در کنار همدیگر قرار میگیرد یک نتیجه دارد و آن نتیجه آن چیزیست که مردم با آن از شما یاد میکنند و آن اثر جاودان شما میشود. ما قبلا در مورد اینکه در هنگام تشنگی شما آب را انتخاب میکنید یا نوشابه یا سم صحبت کردیم. اگر نوشابه را انتخاب میکردید با سم هیچ تفاوتی نداشت جز اینکه نوشابه در طول چندسال شما را میکشت اما سم در لحظه. این لایه ها هم همینطور است. شما نه تنها باید مواظب صورت و ظاهر کار باشید بلکه باید مواظب لایه های پنهانی و باطنی هم باشید. اگر مواظب اینها بودید میتوانید یک رسالت خاص برای موفق شدن داشته باشید. همه ما دانسته یا نادانسته برای خود رسالتی را تعیین کردیم و ایده آل گرا هستیم. اما نباید تخیلی فکر کنیم.
رسالت من میتواند آموزش برای دوستانم در زمینه کسب و کار باشد. یا تهیه موادغذایی سرد برای مردمان کشورم. به همین سادگی.
من نمیخواهم موضوع را پیچیده کنم. نمیخواهم جوری صحبت کنم که خودتان هم نفهمید چکار دارید میکنید. من میخواهم فکر کنید. ببینید تا الان چکاری انجام داده اید و در آینده میخواهید به کجا برسید؟ فقط کمی فکر کنید و رسالت خود را تعیین کنید و به زندگی خودتان معنا ببخشید و در ادامه زندگیتان عنصری را تحت عنوان شور و اشتیاق در زندگیتان بیابید. این شور و اشتیاق میتواند آینده شما را تغییر دهد. چون این شور و اشتیاق است که میتواند حال شما را خوب کند و به شما برای پیشرفت و به جلو رفتن به شما انرژی بدهد.
رسالت هر فرد قطب نمایی است که به آن فرد جهت و ارزش میدهد و به آن فرد کمک میکند تا به ضدارزشهایش نه بگوید . اگر میخواهید جهت قطب نمایتان مشخص باشد باید رسالت داشته باشید. اگر رسالت داشته باشید، چرایی هایی که در زندگی تعیین میکنید معنا پیدا میکند. اگر رسالتتان را تعیین کنید پایه های زندگیتان را محکم و محکم تر کرده اید. یادتان باشد سختترین کار ممکن در این دوره پیدا کردن رسالت خودتان است. برای اینکه رسالت خودتان را پیدا کنید باید فکر کنید. وقت بگذارید و رسالت خودتان را تعیین کنید. چراکه رسالت به تمام زندگی و کسب و کار و روزها و شب های شما معنا میبخشد. چرا که تمام جهت های زندگیتان را تعیین میکند. اگر میخواهید آرامش و حال خوب داشته باشید رسالت خودتان را تعیین کنید.
همین الان چند دقیقه ای فکرکنید و از خودتان بپرسید من برای چه زندگی میکنم؟ جواب این سوال لایه های پنهان رسالت شما را پیدا میکند. فکر کنید چرا زندگی میکنید؟ میخواهید در این دنیا چه اثری از خود بجای بگذارید و با چه نامی از شما یاد شود؟.
