روز هجدهم : قانون من
دستهبندی نشده
ارسال شده توسط مرتضی محمدی نژاد
۱۴۰۰-۰۲-۰۵
309 بازدید
قبل از اینکه بحث امروز را شروع کنم، میخواهم سوالی را از شما بپرسم. آیا حالتان نسبت به روزهای قبل بهتر است؟ آیا سحرخیزیتان به شما کمک کرده تا به کارهای بیشتری برسید؟ آیا در این 17 روز گذشته این دوره توانسته آرامش بیشتری به شما هدیه دهد؟ آیا این دوره توانسته حال خوب بهتری به به شما بدهد؟ آیا این دوره آن خروجی ای که شما از آن انتظار داشتید را داشته است؟ فیدبک هایی که من از شما از بابت این دوره میگیرم همه مثبت است و حال من را خوب میکند. این امر باعث میشود تا من انرژی دوصد چندانی داشته باشم تا درباره روزهای بعد تعمق و دقت بیشتری داشته باشم. خیلی خوشحالم از اینکه شما تمرینات را با شور و هیجان انجام میدهید. و از شما سپاسگذاری میکنم بخاطر اینکه برای خودتان و آینده تان و حال خوب خودتان زمان میگذارید. امیدوارم که هرروز و هرلحظه حالتان بهتر از قبل باشد.
موضوع روز هجدهم قانون من است. من به شدت معتقدم که شما باید قانون هایی را برای خودتان داشته باشید. برای کار، برای زندگی، برای محیط های اجتماعی و حتی برای خوش گذرانی هایتان و برای بخشش هایتان، برای ارتباط با خدای خودتان نیز باید قانون های خاص خودتان را داشته باشید. دیروز درباره سبک زندگی و چگونگی زندگیمان با هم صحبت کردیم و یاد گرفتیم که چطور رسالت خود و ارزش های خود و چرایی های زندگیمان را در سبک زندگیمان بیاوریم. الان میخواهم به شما بگویم که خوب است برای سبک زندگی خودمان قانون داشته باشیم. چرا؟ اگر ما قانون داشته باشیم، باورهایمان، عقاید و ارزش هایمان و حتی ضدارزش هایمان واضح و شفاف میشود. ما با قانون هایمان این چارچوب ها را محکم تر میکنیم. آن زمان است که ما طبق قانون خودمان میدانیم که به چه چیزهایی نه بگوییم و به چه چیزهایی بله بگوییم. آن زمان است که ما خیلی مصمم تر و قطعی تر روی مثبت و منفی های زندگیمان روی خوش یا ناخوش نشان میدهیم. به یاد دارم که در یکی از جلسات آموزشی ای که داشتم گفتم که حتی برای بخشیدن های خودتان هم باید قانون داشته باشید. آنجا دوستی لبخند زد و گفت آقای دکتر شما میگویید قانون داشته باشیم اما بخشش که قانون نمیخواهد. باید ببخشید. اما من میگویم نه. بخششی که بدون قانون و تعمق باشد، شاید پشیمانی بیاورد. و به جای اینکه حال خوب برای شما به ارمغان بیاورد شاید شک و دو دلی و تردید را برای شما به ارمغان بیاورد. مثل این است که زمانی که صبح به کمد لباس هایتان سر میزنید میببینید چندتا لباس اضافه است و آن ها را به فردی که نیازمند است میدهید. اما حالا میگویید ای کاش نداده بودم. چون خودم به آن نیاز دارم و خودم الان باید آن لباس را به قیمت گران تری بخرم. پس باید برای بخشش هایمان نیز قانون داشته باشیم. تا زمانی باید ببخشیم که به خودمان آسیب نزنیم. اگر مقداری پول در حسابمان داریم و میخواهیم آن را ببخشیم در صورتیکه خودمان فردا چک داریم، مطمئنا در روزهای بعد پشیمان خواهیم شد. پس توصیه من این است که اگر میخواهید چیزی را ببخشید حتما قبل از آن با خودتان فکر کنید که آیا من به آن نیاز دارم یا نه؟ آیا این چیزی که خیلی وقت است از آن استفاده نمیکنم ببخشم؟ اگر فکر میکنید که در روزهای آینده شما به این شی نیاز پیدا خواهید کرد و خودتان دوباره باید چندین برابر هزینه کنید و آن را تهیه کنید، بهتر است که همان اول این کار را انجام ندهید. پس توصیه من این است که حتی برای بخشش هایتان نیز قانون داشته باشید. و از همینجا به شما توصیه میکنم به کمد لباس هایتان سر بزنید. لباس هایی را که نیاز ندارید و فکر میکنید بعدا هم قرار نیست که از آن ها استفاده کنید، به سبک محترمانه ای آن را به کسانی که نیازمند هستند هدیه دهید. در مورد سایر اموالتان نیز همینطور. با تامل و تعمق ببخشید. وقتی بخششی همراه با قانون و تعمق است بسیار لذت بخش است. در روز های گذشته مثالی برای شما زدم. گفتم که وقتی به یک مهمانی دعوت میشوید و شما را برای سرو مشروبات الکلی دعوت میکنند، با شما از ارزش ها صحبت کردم. شما میتوانستید جواب های متعددی بدهید. اما میخواهم به شما بگویم که شما باید برای خودتان قانون داشته باشید. یا از آن مشروبات میخورید یا نمیخورید. اگر جواب هایتان طبق قوانین و ارزش هایتان باشد، خیلی راحت هستید و ذهن شما مستقل از اینکه چه اتفاقی قرار است برای شما بیفتد یا نیفتد پاسخ خواهد داد. نکته دیگری که میخواهم مطرح کنم این است که زمانی که ما در کسب و کارمان یا در محیط های اجتماعی و یا در محیط خانوادگی قوانینی را برای خودمان تعریف میکنیم باید به خیلی چیزها جواب منفی بدهیم. بعنوان مثال ما برای خودمان قانون میگذاریم که ماشینمان را به کسی ندهیم، یا اینکه خودمان و خانواده مان شب را خارج از منزل نخوابیم. گاهی وقتی به جایی دعوت میشوید نمیتوانید به صورت مستقیم نه بگویید. چراکه این نه گفتن میتواند تبعاتی نیز داشته باشد. هنر این است که اگر ما قوانینی برای خود تدوین میکنیم، باید جواب های آن قانون را در زمان های منفی ها هم داشته باشیم. به عنوان مثال اگر کسی میگوید که آیا میتوانی یک میلیون به من قرض بدهی و قانون شما برای خودتان این است که هرگز بیشتر از 10 درصد موجودی حسابتان را قرض ندهید و اکنون نمیتوانید آن یک میلیون را قرض بدهید باید بدانید که چه جوابی را باید بدهید. مثلا بگویید که من دوست داشتم به تو کمک کنم اما متاسفانه الان امکان آن را ندارم و برایم مقدور نیست. یا اگر ما برای خود قوانینی داریم، اگر قول و قراری با خود یا اعضا خانواده مان گذاشته ایم باید آن قول و قرارمان را رعایت کنیم. مثلا روزی با پسر یا دخترمان یا یکی از اعضای خانواده مان قول و قرار ناهار گذاشته ایم و یک فردی که خیلی برایمان ارزشمند است آن روز ما را به ناهار دعوت کرد، ما باید طبق قوانین خودمان به آن شخص نه بگوییم. اما چگونه این نه را بگوییم؟ بهتر است بگوییم که من خیلی مایل هستم که بیایم اما برای امروز با خانواده ام برنامه ریزی کرده ام. برای فردا نظرت چیست که ناهار را باهم باشیم؟ هرچه قوانینی که برای خود میگذاریم کیفیت بالاتری داشته باشد، باید جواب های با کیفیتی نیز داشته باشد. چراکه قانون ها به ما کمک میکند تا برند شخصی ما شکل بگیرد و فردی مصمم و قاطع و قابل اتکا باشیم. اگر ما پاسخ هایمان را ندانیم این اتفاقات برای ما نمی افتد. وقتی میخواهیم شخصیت بزرگی داشته باشیم فقط قانون های خوب کافی نیست. بلکه باید جواب های خوبی نیز داشته باشیم. پس الان باید قانون هایمان را تدوین کنیم. چراکه قانون ها به ما آرامش و حال خوب میدهد. وقتی که ما قانون داشته باشیم جواب های قاطع میدهیم. سریع تصمیم میگیریم. طمع نمیکنیم. دچار دوگانگی نمیشویم. دچار اینکه چه جوابی بدهم نیستیم. این قاطعیت، حال خوب را به شما هدیه میدهد.
قانون من، قانون پایه ای است. بارها گفته ام که اگر میخواهید در زندگی و کسب و کارتان موفق باشید باید قلمرو داشته باشید. برای موفقیت و برای اول شخص شدن در زندگی و کسب و کار و جامعه باید صاحب قلمرو باشید. قلمرو یعنی چه؟ قلمرو یعنی امپراطوری مطلق. قلمرو یعنی حد و حدودی که هیچ فردی حق ورود به آن را ندارد. قلمرو شما کسب و کارتان است، منزلتان است، محل تفریح یا ویلای شماست و غیره. اگر میخواهید در قلمروتان موفق باشید باید قانون داشته باشید. فراموش نکنید اگر از قانون نام میبریم، باید قبل از آن خودپایشی و خودترسیمی را در برنامه تان داشته باشید و ارزش هایتان را بشناسید و سبک زندگی خودتان را داشته باشید. و حالا باید قانون داشته باشید تا به سبک زندگیتان چارچوب بدهید. تا آدم خاصی شوید. پس دست به کار شوید و قانون خودتان را مثل یک انسانی که برای هرکارش دلیل و قانون دارد بنویسید. فراموش نکنید در هر رسته ای که در حال کار هستید مهمترین قانون ها قوانین خانوادگی است و قوانینی که باید در رابطه با رفتار و کردارتان و تمام جزئیات روابطتان با همسر و فرزندان و مادر و پدر و سایر اعضای خانواده تان داشته باشید. هر قانونی که میخواهید در زندگی داشته باشید باید زیرمجموعه قوانین خانوادگیتان باشد. این یک قانون قاطع است. در طول شبانه روز در مقابل هر اتفاقی که برای شما پیش می آید باید یک قانون داشته باشید. حتی قانون بخشش و قانونی که در جمعی باشید یا نباشید و سایر قانون ها. مهم این است که تکلیفتان با خودتان معلوم باشد. پس دست به قلم شوید و قوانین خودتان در موضوعات مختلف را بنویسید. برای هرموضوعی جداگانه قانون هایش را بنویسید. برای خانواده، کسب و کار، تفریح، خوشگذرانی، معنویات، بخشش و تمام موضوعاتی که با آنها درگیر هستید.
موضوع روز هجدهم قانون من است. من به شدت معتقدم که شما باید قانون هایی را برای خودتان داشته باشید. برای کار، برای زندگی، برای محیط های اجتماعی و حتی برای خوش گذرانی هایتان و برای بخشش هایتان، برای ارتباط با خدای خودتان نیز باید قانون های خاص خودتان را داشته باشید. دیروز درباره سبک زندگی و چگونگی زندگیمان با هم صحبت کردیم و یاد گرفتیم که چطور رسالت خود و ارزش های خود و چرایی های زندگیمان را در سبک زندگیمان بیاوریم. الان میخواهم به شما بگویم که خوب است برای سبک زندگی خودمان قانون داشته باشیم. چرا؟ اگر ما قانون داشته باشیم، باورهایمان، عقاید و ارزش هایمان و حتی ضدارزش هایمان واضح و شفاف میشود. ما با قانون هایمان این چارچوب ها را محکم تر میکنیم. آن زمان است که ما طبق قانون خودمان میدانیم که به چه چیزهایی نه بگوییم و به چه چیزهایی بله بگوییم. آن زمان است که ما خیلی مصمم تر و قطعی تر روی مثبت و منفی های زندگیمان روی خوش یا ناخوش نشان میدهیم. به یاد دارم که در یکی از جلسات آموزشی ای که داشتم گفتم که حتی برای بخشیدن های خودتان هم باید قانون داشته باشید. آنجا دوستی لبخند زد و گفت آقای دکتر شما میگویید قانون داشته باشیم اما بخشش که قانون نمیخواهد. باید ببخشید. اما من میگویم نه. بخششی که بدون قانون و تعمق باشد، شاید پشیمانی بیاورد. و به جای اینکه حال خوب برای شما به ارمغان بیاورد شاید شک و دو دلی و تردید را برای شما به ارمغان بیاورد. مثل این است که زمانی که صبح به کمد لباس هایتان سر میزنید میببینید چندتا لباس اضافه است و آن ها را به فردی که نیازمند است میدهید. اما حالا میگویید ای کاش نداده بودم. چون خودم به آن نیاز دارم و خودم الان باید آن لباس را به قیمت گران تری بخرم. پس باید برای بخشش هایمان نیز قانون داشته باشیم. تا زمانی باید ببخشیم که به خودمان آسیب نزنیم. اگر مقداری پول در حسابمان داریم و میخواهیم آن را ببخشیم در صورتیکه خودمان فردا چک داریم، مطمئنا در روزهای بعد پشیمان خواهیم شد. پس توصیه من این است که اگر میخواهید چیزی را ببخشید حتما قبل از آن با خودتان فکر کنید که آیا من به آن نیاز دارم یا نه؟ آیا این چیزی که خیلی وقت است از آن استفاده نمیکنم ببخشم؟ اگر فکر میکنید که در روزهای آینده شما به این شی نیاز پیدا خواهید کرد و خودتان دوباره باید چندین برابر هزینه کنید و آن را تهیه کنید، بهتر است که همان اول این کار را انجام ندهید. پس توصیه من این است که حتی برای بخشش هایتان نیز قانون داشته باشید. و از همینجا به شما توصیه میکنم به کمد لباس هایتان سر بزنید. لباس هایی را که نیاز ندارید و فکر میکنید بعدا هم قرار نیست که از آن ها استفاده کنید، به سبک محترمانه ای آن را به کسانی که نیازمند هستند هدیه دهید. در مورد سایر اموالتان نیز همینطور. با تامل و تعمق ببخشید. وقتی بخششی همراه با قانون و تعمق است بسیار لذت بخش است. در روز های گذشته مثالی برای شما زدم. گفتم که وقتی به یک مهمانی دعوت میشوید و شما را برای سرو مشروبات الکلی دعوت میکنند، با شما از ارزش ها صحبت کردم. شما میتوانستید جواب های متعددی بدهید. اما میخواهم به شما بگویم که شما باید برای خودتان قانون داشته باشید. یا از آن مشروبات میخورید یا نمیخورید. اگر جواب هایتان طبق قوانین و ارزش هایتان باشد، خیلی راحت هستید و ذهن شما مستقل از اینکه چه اتفاقی قرار است برای شما بیفتد یا نیفتد پاسخ خواهد داد. نکته دیگری که میخواهم مطرح کنم این است که زمانی که ما در کسب و کارمان یا در محیط های اجتماعی و یا در محیط خانوادگی قوانینی را برای خودمان تعریف میکنیم باید به خیلی چیزها جواب منفی بدهیم. بعنوان مثال ما برای خودمان قانون میگذاریم که ماشینمان را به کسی ندهیم، یا اینکه خودمان و خانواده مان شب را خارج از منزل نخوابیم. گاهی وقتی به جایی دعوت میشوید نمیتوانید به صورت مستقیم نه بگویید. چراکه این نه گفتن میتواند تبعاتی نیز داشته باشد. هنر این است که اگر ما قوانینی برای خود تدوین میکنیم، باید جواب های آن قانون را در زمان های منفی ها هم داشته باشیم. به عنوان مثال اگر کسی میگوید که آیا میتوانی یک میلیون به من قرض بدهی و قانون شما برای خودتان این است که هرگز بیشتر از 10 درصد موجودی حسابتان را قرض ندهید و اکنون نمیتوانید آن یک میلیون را قرض بدهید باید بدانید که چه جوابی را باید بدهید. مثلا بگویید که من دوست داشتم به تو کمک کنم اما متاسفانه الان امکان آن را ندارم و برایم مقدور نیست. یا اگر ما برای خود قوانینی داریم، اگر قول و قراری با خود یا اعضا خانواده مان گذاشته ایم باید آن قول و قرارمان را رعایت کنیم. مثلا روزی با پسر یا دخترمان یا یکی از اعضای خانواده مان قول و قرار ناهار گذاشته ایم و یک فردی که خیلی برایمان ارزشمند است آن روز ما را به ناهار دعوت کرد، ما باید طبق قوانین خودمان به آن شخص نه بگوییم. اما چگونه این نه را بگوییم؟ بهتر است بگوییم که من خیلی مایل هستم که بیایم اما برای امروز با خانواده ام برنامه ریزی کرده ام. برای فردا نظرت چیست که ناهار را باهم باشیم؟ هرچه قوانینی که برای خود میگذاریم کیفیت بالاتری داشته باشد، باید جواب های با کیفیتی نیز داشته باشد. چراکه قانون ها به ما کمک میکند تا برند شخصی ما شکل بگیرد و فردی مصمم و قاطع و قابل اتکا باشیم. اگر ما پاسخ هایمان را ندانیم این اتفاقات برای ما نمی افتد. وقتی میخواهیم شخصیت بزرگی داشته باشیم فقط قانون های خوب کافی نیست. بلکه باید جواب های خوبی نیز داشته باشیم. پس الان باید قانون هایمان را تدوین کنیم. چراکه قانون ها به ما آرامش و حال خوب میدهد. وقتی که ما قانون داشته باشیم جواب های قاطع میدهیم. سریع تصمیم میگیریم. طمع نمیکنیم. دچار دوگانگی نمیشویم. دچار اینکه چه جوابی بدهم نیستیم. این قاطعیت، حال خوب را به شما هدیه میدهد.
قانون من، قانون پایه ای است. بارها گفته ام که اگر میخواهید در زندگی و کسب و کارتان موفق باشید باید قلمرو داشته باشید. برای موفقیت و برای اول شخص شدن در زندگی و کسب و کار و جامعه باید صاحب قلمرو باشید. قلمرو یعنی چه؟ قلمرو یعنی امپراطوری مطلق. قلمرو یعنی حد و حدودی که هیچ فردی حق ورود به آن را ندارد. قلمرو شما کسب و کارتان است، منزلتان است، محل تفریح یا ویلای شماست و غیره. اگر میخواهید در قلمروتان موفق باشید باید قانون داشته باشید. فراموش نکنید اگر از قانون نام میبریم، باید قبل از آن خودپایشی و خودترسیمی را در برنامه تان داشته باشید و ارزش هایتان را بشناسید و سبک زندگی خودتان را داشته باشید. و حالا باید قانون داشته باشید تا به سبک زندگیتان چارچوب بدهید. تا آدم خاصی شوید. پس دست به کار شوید و قانون خودتان را مثل یک انسانی که برای هرکارش دلیل و قانون دارد بنویسید. فراموش نکنید در هر رسته ای که در حال کار هستید مهمترین قانون ها قوانین خانوادگی است و قوانینی که باید در رابطه با رفتار و کردارتان و تمام جزئیات روابطتان با همسر و فرزندان و مادر و پدر و سایر اعضای خانواده تان داشته باشید. هر قانونی که میخواهید در زندگی داشته باشید باید زیرمجموعه قوانین خانوادگیتان باشد. این یک قانون قاطع است. در طول شبانه روز در مقابل هر اتفاقی که برای شما پیش می آید باید یک قانون داشته باشید. حتی قانون بخشش و قانونی که در جمعی باشید یا نباشید و سایر قانون ها. مهم این است که تکلیفتان با خودتان معلوم باشد. پس دست به قلم شوید و قوانین خودتان در موضوعات مختلف را بنویسید. برای هرموضوعی جداگانه قانون هایش را بنویسید. برای خانواده، کسب و کار، تفریح، خوشگذرانی، معنویات، بخشش و تمام موضوعاتی که با آنها درگیر هستید.
مرتضی محمدی نژاد
مرتضی محمدی نژاد در سال 1381 با تأسیس مجموعههای نسیمگستر و پیشتازان موفقیت، فعالیت خویش را در عرصه کارآفرینی آغاز نمود. اکنون وی مالک چندین برند برتر کشوری میباشد. از جمله آن ها میتوان به شرکت ها و مجموعههای آرمیتا، تیسا، آکو و ونوس نام برد.
سایر نوشته های مرتضی محمدی نژادمطالب زیر را از دست ندهید
قدرت مذاکره
5 اصل پایه و اساس یک مذاکره موفق
متن کامل طرح صیانت از فضای مجازی
متن کامل طرح صیانت از فضای مجازی پیش نویس اصلاح...