روز پانزدهم : چرایی
موضوع امروز ما چرایی است.
ما در اينجا آن چرایی ای که در اصول موفقیت است و آن چرایی که در فلسفه و دین و معنویت است را میخواهیم کنار بگذاریم. امروز میخواهم درباره یک چرایی با تعریفی که من برای شما دارم صحبت کنم. و دوست دارم که چرایی را سرلوحه شروع تمام کارهایتان قرار دهید. چرایی ای که امروز برای شما در نظر گرفته ام میگوید که چرا کار میکنیم؟ چرا هدف گذاری میکنیم؟ مثلا زمانی که ما تصمیم به شروع کاری میگیریم تا زمانی که آن کار را به اتمام میرسانیم.
قبل از اینکه بحث چرایی را باز کنم اجازه دهید با یک مثال بحث امروز را شروع کنم؛ تصمیم میگیریم به باشگاه برویم و برای سلامتی خودمان وقت بگذاریم. چرا به باشگاه بدنسازی برویم؟ جواب این سوال برای اکثر افراد میتواند یکسان باشد. اما اینچنین نیست. برخی بخاطر اینکه لاغر شوند به باشگاه میروند. برخی دیگر بخاطر اینکه میخواهند چاق شوند. برخی بخاطر اینکه میخواهند به تناسب اندام برسند. برخی هم ورزش حرفه ای انجام میدهند. و برخی میخواهند اصول ورزشکاری و باشگاه داری را یاد بگیرند و بعدها مربی شوند. و ده ها چرایی دیگری که میتواند وجود داشته باشد. ما وقتی برای خودمان هدفی تعیین میکنیم باید چرایی هم داشته باشد. بعنوان مثال وقتی میخواهید به باشگاه بروید مشخص میکنید که چرا میخواهید به باشگاه بروید.
من با آدم های زیادی کار کرده ام و به آنها کمک کرده ام تا رشد کنند و توسعه پیدا کنند. هم از لحاظ مهارت های فردی هم از لحاظ کسب و کاری. خیلی وقتها این افراد وقتی برنامه ای برای کسب و کار یا زندگی شخصی خود میگذارند رفته رفته انرژی آنها تحلیل میرود و دیگر نمیدانند که چرا دارند این کار را انجام میدهند. این مساله به این دلیل است که یا چرایی ای که این افراد از ابتدا برای خود در نظر گرفته اند واضح و مشخص نبوده و یا اینکه دلیل آن چرایی را فراموش میکنند. چراکه همه ما آدمها فراموشکار هستیم. چرایی برای هر برنامه و فعالیتی میتواند در ادامه راه به ما کمک کند.
چراکه چرایی در قدم اول انگیزه ای برای قدم برداشتن است. و در قدم دوم برای اینکه بتوانیم نقشه راه را ترسیم کنیم و هدف گذاری کنیم و در ادامه راه فیدبک بگیریم و بدانیم که چقدر در این راه موفق بوده ایم و در گام بعد بدانیم که چه موقع به مقصد رسیده ایم و چه زمانی به هدف رسیده ایم.
من قبلا گفته ام که بعضی از عادت های بد ما مقطعی است. اما اگر آنها را تکرار کنیم به عادت ما تبدیل میشود. الان هم همین را میگویم. اگر ما دقیقا ندانیم که چه کاری را باید انجام دهیم ممکن است آن کار را کمتر و یا بیشتر انجام دهیم. پس بدانید که این چرایی ها ٣ فایده دارد؛ در قدم اول به ما انگیزه شروع میدهد. در قدم دوم به ما اطمینان میدهد که راه ما درست است و به ما بازخورد میدهد. و در قدم سوم مقصد را به ما نشان میدهد. چرایی هایی که تاریخ ساز بوده است از انیشتین و داوینچی و استیوجابز گرفته تا کارآفرینان موفق ایرانی همه آنها از یک چرایی شروع کرده اند. چرایی که در برنامه ها و اهداف میتواند ما را به آرامش و حال خوب برساند. چرایی هایی که میتواند به خودسازی ما کمک کند و برای ما خودپایشی و خودترسیمی را به ارمغان بیاورد و ارزش هایمان را تعریف کند. بعضی وقت ها ما یادمان میرود که چرا کاری را شروع کرده ایم و آن کار راه نیمه کاره رها میکنیم. اما اگر به آن سه مرحله ای که اشاره کردم فکر کنیم مطمئنا به شما کمک میکند تا به هدف برسید. متاسفانه خیلی از افراد چرایی بسیاری از کارهای خودشان را نمیدانند و تا آخر عمر سردرگم هستند و برای همیشه پریشان هستند. هرگز در مسیر زندگی موفقیت به آنها حال خوب را نمیدهد. میدانید چرا؟ چون نمیدانند مقصدشان کجاست و به همین خاطر حالشان خوب نیست. این افراد نمیدانند چرا اصلا کسب و کارشان را راه انداخته اند. و دلیل کارهای خودشان را نمیدانند و بعد از مدتی با خودشان به مشکل برمیخورند و از خودشان ناراضی میشوند و این بزرگترین آسیب را به آنها میزند.
از این به بعد برای هر فکر و ایده ای یک چرایی در نظر بگیرید. حتی در برنامه هایی که الان هم درگیر آن هستید چرایی داشته باشید و از خود بپرسید چرا این کار را شروع کرده ام و هدفم چیست و به کجا میخواهم برسم؟
ما در اينجا آن چرایی ای که در اصول موفقیت است و آن چرایی که در فلسفه و دین و معنویت است را میخواهیم کنار بگذاریم. امروز میخواهم درباره یک چرایی با تعریفی که من برای شما دارم صحبت کنم. و دوست دارم که چرایی را سرلوحه شروع تمام کارهایتان قرار دهید. چرایی ای که امروز برای شما در نظر گرفته ام میگوید که چرا کار میکنیم؟ چرا هدف گذاری میکنیم؟ مثلا زمانی که ما تصمیم به شروع کاری میگیریم تا زمانی که آن کار را به اتمام میرسانیم.
قبل از اینکه بحث چرایی را باز کنم اجازه دهید با یک مثال بحث امروز را شروع کنم؛ تصمیم میگیریم به باشگاه برویم و برای سلامتی خودمان وقت بگذاریم. چرا به باشگاه بدنسازی برویم؟ جواب این سوال برای اکثر افراد میتواند یکسان باشد. اما اینچنین نیست. برخی بخاطر اینکه لاغر شوند به باشگاه میروند. برخی دیگر بخاطر اینکه میخواهند چاق شوند. برخی بخاطر اینکه میخواهند به تناسب اندام برسند. برخی هم ورزش حرفه ای انجام میدهند. و برخی میخواهند اصول ورزشکاری و باشگاه داری را یاد بگیرند و بعدها مربی شوند. و ده ها چرایی دیگری که میتواند وجود داشته باشد. ما وقتی برای خودمان هدفی تعیین میکنیم باید چرایی هم داشته باشد. بعنوان مثال وقتی میخواهید به باشگاه بروید مشخص میکنید که چرا میخواهید به باشگاه بروید.
من با آدم های زیادی کار کرده ام و به آنها کمک کرده ام تا رشد کنند و توسعه پیدا کنند. هم از لحاظ مهارت های فردی هم از لحاظ کسب و کاری. خیلی وقتها این افراد وقتی برنامه ای برای کسب و کار یا زندگی شخصی خود میگذارند رفته رفته انرژی آنها تحلیل میرود و دیگر نمیدانند که چرا دارند این کار را انجام میدهند. این مساله به این دلیل است که یا چرایی ای که این افراد از ابتدا برای خود در نظر گرفته اند واضح و مشخص نبوده و یا اینکه دلیل آن چرایی را فراموش میکنند. چراکه همه ما آدمها فراموشکار هستیم. چرایی برای هر برنامه و فعالیتی میتواند در ادامه راه به ما کمک کند.
چراکه چرایی در قدم اول انگیزه ای برای قدم برداشتن است. و در قدم دوم برای اینکه بتوانیم نقشه راه را ترسیم کنیم و هدف گذاری کنیم و در ادامه راه فیدبک بگیریم و بدانیم که چقدر در این راه موفق بوده ایم و در گام بعد بدانیم که چه موقع به مقصد رسیده ایم و چه زمانی به هدف رسیده ایم.
من قبلا گفته ام که بعضی از عادت های بد ما مقطعی است. اما اگر آنها را تکرار کنیم به عادت ما تبدیل میشود. الان هم همین را میگویم. اگر ما دقیقا ندانیم که چه کاری را باید انجام دهیم ممکن است آن کار را کمتر و یا بیشتر انجام دهیم. پس بدانید که این چرایی ها ٣ فایده دارد؛ در قدم اول به ما انگیزه شروع میدهد. در قدم دوم به ما اطمینان میدهد که راه ما درست است و به ما بازخورد میدهد. و در قدم سوم مقصد را به ما نشان میدهد. چرایی هایی که تاریخ ساز بوده است از انیشتین و داوینچی و استیوجابز گرفته تا کارآفرینان موفق ایرانی همه آنها از یک چرایی شروع کرده اند. چرایی که در برنامه ها و اهداف میتواند ما را به آرامش و حال خوب برساند. چرایی هایی که میتواند به خودسازی ما کمک کند و برای ما خودپایشی و خودترسیمی را به ارمغان بیاورد و ارزش هایمان را تعریف کند. بعضی وقت ها ما یادمان میرود که چرا کاری را شروع کرده ایم و آن کار راه نیمه کاره رها میکنیم. اما اگر به آن سه مرحله ای که اشاره کردم فکر کنیم مطمئنا به شما کمک میکند تا به هدف برسید. متاسفانه خیلی از افراد چرایی بسیاری از کارهای خودشان را نمیدانند و تا آخر عمر سردرگم هستند و برای همیشه پریشان هستند. هرگز در مسیر زندگی موفقیت به آنها حال خوب را نمیدهد. میدانید چرا؟ چون نمیدانند مقصدشان کجاست و به همین خاطر حالشان خوب نیست. این افراد نمیدانند چرا اصلا کسب و کارشان را راه انداخته اند. و دلیل کارهای خودشان را نمیدانند و بعد از مدتی با خودشان به مشکل برمیخورند و از خودشان ناراضی میشوند و این بزرگترین آسیب را به آنها میزند.
از این به بعد برای هر فکر و ایده ای یک چرایی در نظر بگیرید. حتی در برنامه هایی که الان هم درگیر آن هستید چرایی داشته باشید و از خود بپرسید چرا این کار را شروع کرده ام و هدفم چیست و به کجا میخواهم برسم؟
